بدترین درد

بدترین درد، بی دردی است

خدایا، این دردها را از ما نگیر

تا شاید واسطه ای باشد

برای قدر دانستنِ نعمت هایت

نا امیدی

احساسی دارم که شاید رهایم کرده ای

شاید به حق باشد این امر

اما...

در امیدم،بسی نا امیدیست...!!

عشق عاقل

عـــاقـــل،

عــاشــق نمیــشود

بندگی های امروزی

یا ترس از جهنم

یا شوق بهشت رفتن

ملاک های بندگی...

نمیدانم

پس عشق به خدا را

کجای این بندگی جای دهم...!!

تولد من !

تاریخ تولد من

آن تاریخی نیست

که در شناسنامه ام

درج شده!

آی مردم بدانید:

من در ششم اردیبهشت ماه سال 1391 شمسی

یا

سوم جمادی الثانی 1433 قمری

متولد شده ام!!!

ایام فاطمیه 1391 شمسی(1433 قمری)

دریای تو!

راست گفتی

تو همانند دریا هستی

وقتی غرقت شدم

من را پس زدی

دیوانگی

گاه مانند دیوانگان

با خود حرف میزنم!

اما من این دیوانگی را

ترجیح میدهم،

به هم نشینی با کسانی

که مرا درک نمیکنند

نعمت جدایی

شاید این جدایی ها

نعمتی باشد

برای رسیدن من به تو!

حساب

روی تو یه حساب دیگه باز میکردم

حالا میفهمم حساب کوتاه مدت یعنی چه!

تنهایی

تنها بودن بهتر از،بودن در جمعیست

که به آن تعلق نداری

شروع

کوه با نخستین  سنگ شروع میشود و انسان با نخستین درد